پروفسور دیوید روو (David Rowe)
ترجمه: ابوالفضل بجانی
بخش الف: ورزش به جامعهشناسی نیاز دارد
قدرت ورزشهای سازمانیافته مبتنی بر محبوبیت جهانی، اثر و طنین سیاسی و وزن اقتصادیشان است. سازمانهای ورزشی میتوانند دورنمای اجتماعی و اخلاقی خود را از دست بدهند و از آن منحرف شوند، چون در محیط رقابتی و پرمنفعت جهانی ورزش و صنایع وابسته، آنها اغلب در معرض موضوع «دید کانونی / بینایی متمرکز» قرار میگیرند. منظورم از این عبارت این است که تمرکز بیش از حد بر مزیت رقابتی نسبت به دیگر ورزشها و یا دیگر سازمانهای ورزشی وجود دارد و این مساله همراه است با کاهش توجه به نگهداری و توسعه رابطه گسترده و مثبت بین ورزش و جامعهای که آن را تغذیه میکند.
ورزش همچنین در معرض یک اسطورهسازی افراطی قرار دارد که به دنبال آن است که ورزش را در محلی فراتر از دنیای روزانه سیاست و تنازع مادی قرار دهد. هنوز و به صورت تناقضآمیزی، ورزش اغلب به عنوان شعبهای –گاه کثیف و گاه عاطفی- از سیاست است. جامعهشناسی انتقادی، یک حرکت اصلاحی ضروری برای این تمایل و گرایش است. شکاکیت سازمانیافته جامعهشناسی ایجاب میکند تا دائما سوال مشکلساز چه کسی برنده خواهد شد و چه کسی بازنده خواهد شد را بپرسد و این سوال فقط محدود به نتایج ورزشی در زمین بازی نیست.
بنابراین، جامعهشناسی، باید تا حدودی خود را وقف این کند که ورزش را از خودش نجات دهد. این بدین معنی نیست که جامعهشناسان همیشه جواب صحیح را در دست دارند، اما آنها میتوانند چهره اغلب نمایشیشده و اسطورهای ورزش را اندکی بخراشند. برای انجام این وظیفه، آنها نه تنها نیاز دارند با اهالی ورزش و سازمانهای ورزشی درگیر شوند، بلکه باید با دولت، فساد، هواداران و بخش بزرگی از شهروندان نیز سروکله بزنند. جامعهشناسان میتوانند تشریح نظری و تجربی پژوهشهایی را برعهده بگیرند که فضا (از جهانی تا چندکشوری و ملی و محلی)، زمان (از پیشامدرنیزم، مدرنیزم و پسامدرنیزم) و جایگاه اجتماعی (از محافل خانگی تا موسسات بزرگ، از گروههای کوچک و ابتدایی تا مخاطبان انبوه) ورزش را گسترش میدهد. در این زمینه کاری موضوعات زیادی برای بررسی وجود دارد، که برخی از آنها عبارتند از:
· حاکمیت سازمانهای ورزشی
· اولویت تخصیص بودجه دولتی و بخش خصوصی به ورزش
· اثر محیطی ورزش و سهم آن در نابرابری شهری، علیالخصوص از طریق برگزاری اَبَررویدادها
· اثر حرفهایگری و تجاریسازی بر ورزش و جامعه
· یارگیری ورزش از طبقهبندی و سلسله مراتب اجتماعی، علیالخصوص طبقه – نژادی-قومی، جنس-جنسیت
· استفاده از ورزش به عنوان استعاره و بهانه ایدئولوژیک
· نقش ورزش در «چهارچوببندی» ورزش و «ورزشیسازی» فرهنگ
· تشریح [ارتباط] ورزش با شرطبندی و دیگر صنایع ناسالم، مانند فستفودها و …
· توصیف افراد آسیبپذیر در ورزش شامل نیروی کاری واقعی و داوطلب ورزش و هوادارن ورزشی
· بیش-رقابتی موجود در ورزش و رفتارها و نگرشهای آسیبزای اجتماعی و کاهش متعاقب ابعاد لذتبخشی و تفریحی ورزش
· نقش ورزش در ساختن و از بین بردن شهروندی اجتماعی و شمول و عدم شمول اجتماعی
بنابراین ورزش برای اینکه بتواند در پژوهش و رفع کردن این امور ثابتقدم باشد، به جامعهشناسی نیاز دارد، چون در حالی که مشکلات و بحرانهای غیرقابلاجتناب و بازگشتپذیر در ورزش وجود دارند، ورزش و سرمایهگذاران، قانونگذاران و ارزیابان آن اغلب ایدههای اندکی درباره روشهای جلوگیری و مدیریت موضوعات ناراحتکننده از این جنس، دارند. اغلب در ورزش، گونههای سادهای از روابط عمومی، رسواییهای مدیریتی، یا فرافکنی مسئولیت به اجتماع وجود دارد. جامعهشناسی میتواند به سازمانهای ورزشی و سیاستگذران کمک کند تا از پیشمشغولیهای سطحی با معلولها و غفلت از علتهایی که مانع رشد ورزش به عنوان نهاد اجتماعی پیشرو میشوند، برحذر دارد. در این زمینه، جامعهشناسی میتواند برای ورزش بیشتر از آنکه خصمی قسمخورد باشد، بیشتر به عنوان دوست و همراهی منتقد و سازنده عمل کند.
✅بخش دوم این مطلب هم با عنوان «جامعهشناسی به ورزش نیاز دارد» به زودی در پستهای بعدی ارائه خواهد شد.✅