پروفسور دیوید روو (David Rowe)
ترجمه: ابوالفضل بجانی
بخش ب) جامعهشناسی به ورزش نیاز دارد
شاید به طور تعجببرانگیزی جامعهشناسی از نقطهنظر اثرگذاری اجتماعیاش، ورزش را به طور تاریخی مورد غفلت قرار داده است. آشکارترین شرح کمبود توجه به ورزش، میتواند رسوب دشمنی با بدن و طبقات کاری یا طبقات محبوب در بین بسیاری از روشنفکران است. این سوظن تناقضآمیز نسبت به زندگی روزمره میتواند توسط جامعهشناسی ورزش، با آشکار ساختن و نشان دادن پیچیدگی، چندبعدی بودن ماهیت فرهنگ عمومی در محدودهای از اقتصاد سیاسی گرفته تا زیباییشناسی کارکردی تلافی و جبران شود. جامعهشناسی ورزش همچنین وسیلهای آماده برای نمایش علاقمندیهای معاصر علم جامعهشناسی است. چراغانی کردن و نور تاباندن به شاخه جامعهشناسی ورزش، خصوصا در دنیای امروزی مبتنی بر رسانههای عمومی، کار سختی نیست.
جامعهشناسی رغبت ذاتی به روابط ساختاری قدرت اجتماعی شامل؛ طبقات اجتماعی، نژاد و قومیت، جنس و جنسیت، سن، توانایی و موارد مشابه دارد. نظر به اینکه تداوم برخی از نابرابریهای ساختاری مرتبط با ورزش است، اختفا و در حاشیه نگهداشتن روابط بین ورزش و نهاد قدرت مخرب و گمراهکننده خواهد بود. بنابراین؛ جامعهشناسان باید از قابل پیشبینی بودن و عملکرد درون فرمولهای کلیشهای احتیاط کنند. جامعهشناسان نباید پلیس رخ عبوس کرده باشند. با اتکا به تعاریف و ماهیت، تصویر و پندار جامعهشناختی باید در رویکردهای خود برخوردار از تخیل قوی نسبت به پیوستگی و ناپیوستگیها در مواجهه با این رشته و گرایش و ملزومات آن باشد.
این مهم نیازمند آن است که ورزش علاوه بر تمرکز انتقادی بر آن، به عنوان لذت و یا تفریحی عمومی در آغوش کشیده شود. این حقیقتی جامعهشناختی است که ورزش یک پدیده دینامیک اجتماعی فرهنگی است که نمیتواند آن را منجمد کرد و به حالت آماتوریاش در قرن 19 تا شرایط تاریخی قبلیاش به عنوان پدیدهای اسطوریشده بازگرداند. ورزش اساسا متمرکز بر فعالیت است و خود نیز دائما و پیوسته در حرکت است و جامعهشناسان نیز باید با آن حرکت کنند و این میسر نمیشود مگر تا زمانی که جامعهشناسان جهتگیری تمرکز و توجه پایدار خود به ورزش را از تصورات انیمیشنی مرتبط به موقعی که ورزش سازمانیافته، صنعتیشدن و کاپیتالیزم، در دوران نوزادی خود قرار داشتند، رها نکنند.