عبارات و نامها موضع ما را نسبت به مسائل مشخص میکنند. مثلا ما به گروهی از افراد «شورشیان مسلح» میگوییم اما افراد دیگری به آنها «ارتش آزادیبخش» میگویند. پرواضح است که دو طرف، با این نامگذاری طرز رفتاری که با این یک گروه را دارند مشخص میکنند، یک طرف به آنان اسلحه و مهمات و ادوات میدهد و دیگری بر سر آنها بمب میریزد.
همهمان، تلاشهای فراوان انجام گرفته در جامعه برای تغییر دیدگاه اجتماعی از «معتاد» به «بیمار» را نیز به خاطر میآوریم و میدانیم که قبول و اطلاق یکی از این دو اسم میتواند در نحوه نگرش و رفتار چه تغییرات اساسی و شگرفی ایجاد کند.
همه روزه با افرادی در جامعه روبرو میشویم که عمدا یا سهوا، از روی منفعتطلبی یا به صورت عادتی هنجارهای زندگی اجتماعی را به راحتی هر چه تمام زیر پا میگذارند. آنها بدون نیاز بوق میزند، از چراغ قرمز عبور میکنند، به خط عابر تعدی میکنند، بانوان را در محافل عمومی مورد اذیت قرار میدهند، در محالس عمومی با صدای بلند با موبایل یا دوست همراه خود حرف میزنند، هر جا دوست داشته باشند زباله تخلیه میکنند و یا انواع رفتار نابهنجار و نسنجیده از خود بروز میدهند.
اغلب در مواجهه با چنین افرادی به آنها نهیب میزنیم و با تمام توان بر آنها خشمگین میشویم. فکر میکنم این به این دلیل است که آنها را «صاحب اراده و عمل» میدانیم. پیشنهاد میکنم، از این به بعد در چنین موقعیتهایی این افراد را نه صاحبان اراده بلکه افراد «کمتوان فرهنگی» نامگذاری کنیم.
احساس میکنم، این نوع نگرش ظرفیت و تنوع رفتاری جدیدی در ما ایجاد خواهد کرد و خواهیم توانست، هرچند نه برای همه این افراد، بلکه حداقل برای بخشی از «ناتوانان فرهنگی» رفتارهای درمانی و بهبودبخشی ارائه کنیم.