چندی پیش مقام معظم رهبری، در سخنانی ریزبینانه، بر ضرورت احتراز از اقتصاد مبتنی بر «بچه پولداری ملی» برخواسته از نفت تاکید داشتند. این یعنی اینکه نمیشود، هیچ کاری انجام نداد و تنها با اتکا به جیب پدر زندگی را پیش برد. نفت خدادای در کشور، معادل جیب پدر در خانواده است. تا زمانی که اتکا بر جیب پدر یا نفت کشور است، در واقع خانواده و یا کشور در رخوت و کسادی است.
و اما ورزش و فوتبال. ذات ورزش علیالخصوص فوتبال رقابت است، حتی اگر مقداری پیاز داغ قضیه را زیاد کنیم، فوتبال میدان جنگی است که تنها در آن کشتوکشتار به واسطه قوانین ممنوع شده است، اما طرفین جنگ از هیچ تلاشی برای شکست رقیب فروگذار نخواهند بود. ذات رقابتی فوتبال مخصوصا اگر با پسوند «حرفهای» نیز عجین شده باشد، تلاشی بیپایان در جهت «پیروزی» در میدان ورزشی و «سود» در میدان اقتصادی میطلبد.
بچه پولدار ملی بودن ما و وجود نفت بیپایان که مسکنی بر تمام دردهای بیپایان ماست، باعث شده ماهیت رقابتی فوتبال حرفهای به زندگی انگلی وبال بر بیتالمال تبدیل شود. تزریق بیچونوچرای پول نفتی که مال همه است بر گروه خاصی آنان را چنان دچار رخوت کرده است هیچ زایایی واقعی از این فوتبال متصور نیست. رابطه با دولت به عنوان مادر خرج و حراج منابع نفتی به نفع یک گروهک ورزشی حتی باعث احساس عدم عدالت و برابری در آحاد ملت نیز میشود.
فوتبال، گریزی ندارد، برای سرزندگی و زایایی به حرفهای شدن واقعی و ایجاد سود حاصل از ضوابط و تلاش روی بیاورد. ناتوانیهای مداوم و متوالی، هم در سطح فردی بازیکنان و هم تیمهای ملی و باشگاهی در رقابتهای واقعی و خارجی، منتج از زیست در پناه داراییهای ملی و عدم تکیه بر توان اقتصادی ورزش و فوتبال است.