دکتر ابوالفضل بجانی

از ورزش تا فرهنگ و اجتماع

♦️در حکایات آمده است، اولین مدیر ایرانی شایسته سالاری بود، وی که قصد اصلاح امور و پایه‌گذاری مسائل زیربنایی و کاربردی را داشت با مخالفت و مقاومت‌هایی بی‌پایانی روبرو شد و سرانجام از کار خود کنار گذاشته شد. می‌گویند از آن روز به بعد، شایسته سالاری به هیچ پست مدیریتی در ایران نرسیده است.

♦️اگر توافق کنیم که شایستگی تمام توانایی، ویژگی، مهارت و دانشی است که باعث عملکرد بالاتر از متوسط می‌شود، احتمالا می‌توانیم بپذیریم که این موضوع در انتخاب، انتصاب، ارزیابی و یا عزل مدیران ما از اهمیت مناسب برخوردار نیست. انتسابات قومی-قبیله‌ای، ارتباطات شخصی، میزان برآورده کردن دستور بالادستی‌ها و موارد مشابه اهمیت بالاتری دارد و اگر بر حسب اتفاق در حائزین این شرایط شایستگی هم وجود داشت، ایرادی ندارد.

♦️اما صدمه‌ای که اجتماع و مردم از عدم حاکمیت یا حاکمیت کم‌رنگ شایسته‌سالاری دریافت می‌کند، حتی قابل احصا و شمارش نیز نیست. اگر عجالتا تمام این عواقب را به کناری می‌گذاریم، خود فرد ناشایست نیز از حضور در موقعیت نامناسب متضرر می‌شود و احتمالا تنها نفع عینی و ملموس وی مسائل مالی است، اما می‌توان با یقیقن اظهار داشت که رضایت درونی و لذت شخصی در روح و زوان زندگی چنین اشخاصی کمترین نمود و حضور را نخواهد داشت.

♦️در علم ارتوپدی دررفتگی را «قرار نگرفتن استخوان در محل خود» تعریف می‌کند. با این تعریف مدیران ناشایست، مدیرانی دررفته هستند و همه می‌‌دانیم که دررفتگی تا زمان درمان و جا انداخته شدن، تنها چیزی که دارد «درد» است.

دیدگاهتان را بنویسید