میهمان مدرسهای بودم و در مورد ضرورت و اهمیت تربیت بدنی و دلایل فعالیت بدنی صحبت کردم. از این صحبت کردم که کودکان ما به نوعی زندانی سبک جدید زندگی هستند و ما مشابه شیوه جدید زندانبانی از فعلهایی «نپر، ندو، نزن، نگو، انجام نده» و مشابه آن پابندهایی برای کنترل کودکان درست کردهایم که متاسفانه منجر به شیوع مفرط «فقر حرکتی» در جامعه شده است و این خود بستری جدی برای چاقی، افسردگی، ناهنجاریهای قامتی، کمبود آمادگی جسمانی برای زندگی روزمره و … شده است.
متاسفانه بیشترین مقاومت را اولیایی از خود نشان میداد که به وضوح آشکار بود که دچار چاقی و یحتمل فقر حرکتی ناشی از آن است. همه دلایلی که برای جلوگیری از مشارکت فرزندان خود در طرح مربوط با فعالیت بدنی مدرسه ارائه میشدند ظاهرالصلاح بودند که مهمترین آنها وجود فرزند دیگر، سختی رفتوآمد و موارد مشابه بود.
اگر فقط امروز را نگاه کنیم، مواردی مثل این میتواند دلیل خوبی برای جلوگیری از مشارکت فرزندان در ورزش و فعالیت بدنی باشد. اما اگر افق دید را اندکی گستردهتر در نظر بگیریم و کل زندگی یک کودک را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که این موارد دلیل محسوب نمیشوند و تنها نوعی بهانه هستند.
اگر میخواهیم فرزندانمان مثل خودمان دچار چاقی و فقر حرکتی نباشند، باید بیشتر به ادله و شواهد علمی رجوع کنیم و خود را در دامان دنج و راحت بهانهها نغلتانیم و آنها را اسیر سبک زندگی که خودمان انجام دادهایم نکنیم.