دکتر ابوالفضل بجانی

از ورزش تا فرهنگ و اجتماع

کوین کنستانت بدون اینکه حتی یک بازی انجام بدهد به تراکتور پیوست و رفت و از تراکتور جریمه گرفت. آنتونی استوکس به تراکتور پیوست و هر طور که دلش خواست آمد و رفت کرد و وقتی عشقش کشید گذاشت رفت و از تراکتور پولش را تمام و کمال گرفت و در استوری‌هایش به ریش همه خندید. قضیه لی اروین هم مشابه بود. چند بازی انجام داد و وقتی دلش خواست تیم را رها کرد و رفت و ادعا کرد که در ایران دچار مشکلات روانی شده و بعد موفق شد دستمزدش را از تراکتور بگیرد. گرانبهاترین بازیکن خارجی تاریخ فوتبال ایران هم در حال رفتن همین راه است. فورچونه که در حد بازیکن تیم منتخب مدارس هم نبود به مسیر شکایت افتاده و شک نکنید پولش را و جریمه‌اش را از حلقوم تیم بیرون خواهد کشید.

حال و حکایت هرررر تیم دیگری در ایران اعم از ملی و باشگاهی را بررسی کنید همین آش و همین کاسه است. پس مشکل کجاست؟ در یک کلمه ناشایسته‌سالاری حقوقی! وقتی افراد ناشایست به برخی پست‌ها گمارده می‌شوند، نتایج کارهایشان ملموس نیست و به این خاطر ما مستقیما نمی‌توانیم بفهمیم که چه بلایی سر ما آوردند. اما برخی مشاغل نتایج ملموس دارند و نشان می‌دهند وقتی کار را به ناکاردان‌ها بسپارید چه می‌شود.

توجه کنید که این پست بر علیه وکالت ورزشی نیست که امری واجبتر از نان شب برای باشگاه‌ها است. بلکه هشدار در مورد وکلای ورزشی است که هم در تنظیم قرارداد و هم در دفاع از آن تاکنون نتوانسته‌اند برای این مردم و برای تیم‌هایشان یک نمونه موفق و درست و درمان نمایش دهند. موضوعی که باعث شده است از خود بپرسیم؛ بود و نبود این وکلا به چه درد چه کسی می‌خورد؟!

دیدگاهتان را بنویسید