دکتر ابوالفضل بجانی

از ورزش تا فرهنگ و اجتماع

هیچ انسانی به چند نخ کنار هم، یا حتی هزاران و یا میلیون‌ها نخ کنار هم فرش نمی‌گوید. می‌دانیم که فرش محصولی است که از «بافتن» با «طرح قبلی» و «هوشمندانه»ی تعداد بی‌شماری نخ در «انواع و اقسام مختلف رنگ و مدل» به وجود می‌آید. همین‌طور است قصه اجتماع. هیچ فرد عاقلی به تعدادی از انسان‌ها که فقط در کنار هم زندگی می‌کنند جامعه نمی‌گوید.

البته، در مورد جامعه و انسان قضیه از موضوع فرش هم فراتر و پیچیده‌تر است. در مورد جوامع انسانی باید گفت جوامع از در هم تنیدن و هماهنگی نهادهای مختلف و متفاوت انسانی حاصل می‌شود. برخی از این نهادها که معروف‌تر و مهم‌ترند عبارتند از: نهاد سیاست، نهاد اقتصاد، نهاد بهداشت، نهاد آموزش، نهاد امنیت و نهاد ورزش.

هر کدام از این نهادها کارکردی عمیق و ضروری برای تشکیل اجتماع دارند و هیچکدام از آنان نباید و نمی‌تواند برای طولانی مدت و همیشه جایگزین و آلترناتیو نهادی دیگر شود، هر چقدر درهم‌تنیدگی و هماهنگی این نهادها با هم بیشتر و عملکردشان موزون‌تر باشد می‌شود استنتاج نمود که جامعه از انسجام بیشتر برخودار است و روح اجتماعی قوی‌تری حاکم است. اما، تناقض، تداخل، نبود، تضعیف و یا حذف هر یک از نهادها توسط نهادی دیگر از انسجام اجتماعی کاسته و روح آن را خدشه‌دار می‌کند تا جایی که ممکن است جسمی بی‌جان از پیکره اجتماع باقی بماند.

ورزش یکی از مهم‌ترین نهادهای سازنده و قوام‌دهنده اجتماع است که در مورد نقش بی‌بدیل و لایزال آن تقریبا اتفاق و اجماع وجود دارد، اما، این نهاد هم، بنا به استدلال ارائه شده در مقدمه نمی‌تواند و نباید نقشی مستقل در اجتماع بر عهده بگیرد. به عبارت دیگر، ورزش نمی‌تواند به تنهایی عهده‌دار سعادت و نشاط اجتماعی گردد. برای ایجاد و نگهداری سعادت و رفاه اجتماعی علاوه بر اینکه نهادهای بسیار مهم سیاست، اقتصاد، آموزش، بهداشت و … باید کاکرد صحیح خود را داشته باشند، بلکه باید فراتر ازین در هماهنگی و همکاری کامل با نهاد ورزش قدم بردارند تا بتوان ادعا کرد که به سوی جامعه‌ای سالم و منسجم قدم برمی‌داریم وگرنه هرگونه ادعایی بدون این تعاون و همیاری تنها رویافروشی دورویانه می‌باشد.

فوتبال، به عنوان مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین اشکال ورزش در جهان و ایران نقشی بی‌بدیل در ساخت و انجام اجتماع دارد اما به هیچ وجه مستقل از اجتماع و نهادهای ضروری آن نیست. این که مدام از طرف نهادهای دیگر بر سر فوتبال کوبیده می‌شود و بدون هیچ‌گونه تلاشی برای اصلاح ساختاری و عملکردی بر حاشیه‌های فوتبال اشاره می‌شود، نشان‌گر نکته‌ای غم‌انگیز از حقیقت جامعه ماست، اینکه ما هنوز نخ‌هایی هستیم که در هم بافته نشده‌ایم و جلوه زیبای یک فرش را نداریم.

فوتبال، مدرسه، دانشگاه، کار، شغل، ازدواج، خانواده، امنیت، مسکن، رفاه و … هر کدام، هرچند دیو سفید خوش قلبی هستند، اما به تنهایی و بدون برنامه و طرحی هوشمندانه و از پیش طراحی شده نمی‌توانند دیو سیاه فلاکت و بدبختی اجتماعی را مغلوب سازند.

دیدگاهتان را بنویسید