سریال ترکیه و سینمای ترکیه؛ هر دو شیرین است اما این کجا و آن کجا؟!
وقتی صحبت از سریال است بیدرنگ یاد سریالهای تورکیه میافتی که سریالوار کانالهای ماهوارهای را یکی پس از دیگری فتح کردهاند و علیرغم داشتن وسعت بیکران، فاقد عمق و محتوای چندانی هستند. موضوعات تکراری و آبکی، تبلیغ پوشاک و خوراک و مسکن و … که در قالب زندگی لوکس عدهای که همه بدون استثنا پاترون (مدیر شرکت) هستند و صاحب کلی مال و منالند و در منازل (یا به تعبیر صحیحتر در کاخهایشان) کلی خدمه و نوکر و بله قربانگو دارند، جریان پیدا میکند (سبک زندگیای که بینندۀ نگونبختی که طعمۀ غول بد هیبت سرمایهداری شده است را غرق در آمال دست نیافتهاش میکند) و در این زندگی همه از دم عاشق همند و تا حد توان بینندۀ بیچاره، این عشقهای درنگاه اولی را کش میدهند و در مسیر این عشقها چه دخترهایی که حامله از آب در میآیند و چه گروگانگیریها و بدهبستانها و دست و دلبازیهای مادی و معنوی که رخ نمیدهد و در نهایت بعد از صدها قسمت این داستان بی سر و ته همینطور ول میماند و سریال بعدی و روز از نو و روزی از نو… روی دیگر سکه سود کلانیست که از پخش این سریالها در جای-جای جهان نصیب فعالان تورک این حوزه میشود. رقم این سودها تا حدی است که اردوغانی را که از روند اتفاقات سریال مؤحتشم یوز ییل (حریم سلطان) ناراضی و شاکی بود، وادار به سکوت کرد تا سلطان سلیمان و شاهزادههایش به عشقبازیهایشان ادامه دهند و حسابهای برخیها لبریز از دلار و یورو و لیره و اوشلوق!
اما حکایت سینمای تورکیه، حکایتی متفاوت است. سینمایی که در سال ۱۹۱۴، فواد اوزکینای با ساختن یک فیلم مستند استارت آن را زد و هم اکنون با خواب زمستانی (winter sleep-kış uykusu) نوری بیلگه جیلان، سینمای دنیا را تحت تاثیر خود قرار داده است. نکتۀ غیرقابل انکار، رگ شرقی سینمای تورکیه است که سنخ آن را از رقبایش جدا کرده و رنگ و لعاب ویژهای به آن بخشیده است. رنگ و لعاب حیرت انگیزی که داوران فستیوالهای معتبر سینمایی و مخاطبان سینمای تورکیه در کل دنیا را سحر کرده و جوایز متعددی را نصیب این کشور نموده است.
اثری که این روزها سر زبانهاست، خواب زمستانی (winter sleep-kış uykusu) نوری بیلگه جیلان است. اثری که نخل طلای کن 2014 را نصیب بیلگهجیلان کرد و در IMDB امتیاز فوقالعادۀ 8.8 را از آن خود کرده است. نیکی کریمی خاطرهای از بیلگه جیلان را اینگونه بازگو میکند: در جشنواره فیلم دبی سه سال پیش او را دیدم. او «روزی روزگاری آناتولیا» را داشت و من «سوت پایان». هر دو فیلم در بخش مسابقه اصلی بودند. او از ادبیات کلاسیک گفت که چقدر در نوشتن فیلمنامه کمکش میکند. از «برادران کارامازوف» گفت و شخصیتهایش. در میان گفتوگو، داوران اسمش را برای گرفتن جایزه اصلی صدا زدند. هرگز آدمی را به بیتفاوتی او در آن لحظه ندیدهام. از من عذرخواهی کرد و بدون هیچ هیجانی برای گرفتن جایزهاش که با یک چک نقدی چشمگیر هم همراه بود، از جا برخاست. جایزه را گرفت و برگشت و گویی که هیچ اتفاقی نیافتاده است. صحبتش را از سر گرفت.»
نوری بیلگه جیلان، یک مهندس برق بود که به عکاسی نیز علاقه وافر داشتت و در سال 1995 با ساخت فیلم کوتاه “پیله” نام خود را به سر زبانها انداخت. پس از آن جیلان باساخت فیلم هایی مانند دهکده 1999،ابرهای می 2000 ، دوردست 2002 و اقلیم ها2006 ؛ خود را به عنوان فیلمسازی صاحب سبک تثبیت کرد. در این سالها؛ فیلم “دور دست” جیلان در کن 2002 درخشید و موفق به دریافت جایزه ویژه هیات داوران گردید.”اقلیمها” محصول 2006 در کن آن سال اثر موفقی بود و به جایزه فیپرشی رسید.کن 2008 نیز برای جیلان خوش یمن بود. او با فیلم “سه میمون” به جایزه بهترین کارگردانی این جشنواره رسید. اما ماندگار ترین فیلم نوری بیلگه جیلان” روزی روزگاری در آناتولی” است. فیلمی که جایگاه فکری و سینمایی این سینماگر را جهانی کرد. روزی روزگاری در آناتولی در کن 2011 به جایزه ویژه هیات داوران رسید.
اما آخرین ساخته ی جیلان ” خواب زمستانی” است. که در کن67 موفق به کسب نخل طلا گردید.
مصطفی جمشیدی، کارشناس ارشد جامعهشناسی
چوخ ساغ اول اوستاد
ikiniz de birden sağolun ustadlar!
سلام
ممنون از اظهار لطفتون به نظر بنده.با شه با این مطلب گرفتم که به من ربطی نداره.
اما تو رشته ما آنقدر چالش برای بحث و اطلاع وجود داره که اگه اهمیت بدید و مطالب روتو سایتتون بیان کنید
میشه با فراخوانی از نظرات ایده ای جدید کشف کرد.
هر چند این یه نظر شخصیه،تشخیص اهمیت موضوع با شماست استاد .
در ضمن مدیریت نا صحیح بزرگترین چالش در امر تربیت بدنی ها.گفتم که گفته باشم.
شب خوش استاد…
باعرض وقت بخیر وتشکر
حضور استاد ارجمند
گاهی وقتها بعضی نکته ها در سریالها قابل استفاده در زندگی