دکتر ابوالفضل بجانی

از ورزش تا فرهنگ و اجتماع

انجمن جامعه‌شناسي دانشگاه تهران روز سه‌شنبه ١٨ آذرماه نشستي تحت عنوان «پديدارشناسي فرهنگي يك مرگ» با حضور اساتيد و جامعه‌شناساني همچون حميدرضا جلايي‌پور، سعيد معيدفر، يوسفعلي اباذري، نعمت‌الله فاضلي، محمدسعيد ذكايي، هادي خانيكي، محمد‌امين قانعي‌راد و… در تالار ابن خلدون دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار كرد.اباذري در ابتداي سخنان خود به مستندي كه از تلويزيون درباره وضع بد اقتصادي يكي از استان‌هاي كشور پخش شده اشاره كرد و گفت: نكته جالب براي من اين است كه هيچ‌كس، هيچ‌كس به اين فيلم كوچك‌ترين توجهي نكرد… و شما كه اينجا نشسته‌ايد نمي‌دانيد چنين فيلمي تهيه شده، و اين فيلم درباره زندگي يك استان مملكت است.

اباذري اين سوال را مطرح كرد: «چه شده كه مي‌آيند و مسائل واقعي‌اي را كه ما با آن روبه‌رو هستيم از ذهن ما مي‌برند؟» و در ادامه به مرتضي پاشايي پرداخت: «اين آقايي كه عكسش را اينجا زده‌اند و چراغ‌ها را تاريك كرده‌اند، يك خواننده پاپ بود و پاپ در سير موسيقي، مبتذل‌ترين نوع موسيقي است… من داده‌ام يك موسيقي‌دان، فرمت موسيقي او را تحليل كرده… مبتذل محض است! ما [موسيقي] پاپي داريم كه پيچيده است. اين ساده‌ترين، مسخره‌ترين، احمقانه‌ترين و بدترين نوع موسيقي است. صداي فالش، موسيقي مسخره، شعر مسخره‌تر. بنابراين من چطور مي‌توانم چنين چيزي را تحليل نكنم؟»

اباذري از رفتار مردم و حضور آنها در مراسم رسمي پاشايي انتقاد كرد و گفت: «برای من خیلی جالب است که [۲۰۰-۳۰۰ هزار، یک میلیون نفر] یک ملتی می‌افتند به ابتذال، و در مجلس ترحیم چنین خواننده مسخره‌ای (!) شرکت می‌کنند و توی سرشان می‌زنند… و یک نفر در فیس‌بوک می‌نویسد که “من تا ابد می‌سوزم”… چرا مردم ایران به این افلاس افتاده‌اند؟ چطور مردم ایران به این فلاکت افتاده‌اند؟ اینجاست که تحلیل بسیار مهم است.»

اباذري دليل اصلي شكل‌گيري پديده پاشايي را سياست‌زدايي دانست كه نمود آن ميدان دادن به افراد غير نخبه همچون ورزشكاران، بازيگران، خوانندگان و… در امور سياسي است. به گفته اين مدرس دانشگاه، در سال‌هاي اخير هم حاكميت و هم مردم دچار ترسي متقابل از يكديگر شده‌اند. از اين رو هم مردم و هم حاكميت به سمت سياست‌زدايي حركت مي‌كنند و در اين فضا شخصي چون پاشايي به يك اسطوره و نماد تمركز بر امور غيرسياسي تبديل مي‌شود.

اباذري ادامه داد: «وقتي قرار است سياست‌زدايي انجام شود، لاجرم چنين وقايعي پيش مي‌آيد. متوسل مي‌شوند به خوانندگان پاپ براي اينكه جاي سياست واقعي را بگيرند.»

اين استاد دانشگاه، تشييع جنازه مرتضي پاشايي را با تشييع جنازه خواننده كوچه و بازاري زمان شاه مقايسه كرد و از حضور مردم و رفتار دولت و حوزه رسمي در مراسم تشييع و خاكسپاري پاشايي انتقاد كرد.

اباذری، سپس تشییع جنازه بزرگ مرتضی پاشایی را با تشییع جنازه و بزرگداشت مهوش مقایسه کرد و در ادامه گفت: «لات و سوسول! دست به دست هم داده‌اند که سیاست واقعی این مملکت را داغان کنند و از بین ببرند و دولت و حاکمیت نه تنها با این مساله مشکلی ندارد، که تشویق می‌کند. توی ستادهای تبلیغاتی‌شان می‌آورد. سخنگوی‌شان می‌کند، مقام بهشان می‌دهد، کار بهشان می‌دهد، در تلویزیون برای‌شان تبلیغ می‌کند… و حاصل همین می‌شود که در مرگ یک خواننده‌ای که فالش می‌خواند و در پایین‌ترین سطح موسیقی جهان قرار دارد… پاپ هم درجات دارد… موقعی که [پاشایی] می‌میرد، از او به عنوان یک قهرمان استقبال می‌کنند…

اباذری، ادامه داد: «شما اسمش را بگذارید مقدس یا نامقدس، خودشان را دارند با یک‌دیگر هم‌هویت می‌کنند. منتهی کجا؟ در اینجا. موسیقی این آقا در برابر آرمان‌های اولیه انقلاب چه جایی دارد؟ هیچ. ابتذال و سقوط. مردم و دولت با هم این سقوط را انجام می‌دهند. این مساله، یک نکته شبه‌ فاشیستی دارد که من از آن وحشت دارم. یک ترس متقابل است… سیاست‌زدایی، انهدام هر آن چیزی است که برایش انقلاب شد و عده زیادی برایش ایستاده‌اند… چرا وقتی یک روشن‌فکر می‌میرد کسی برای تشییع جنازه‌اش نمی‌رود؟ مگر وقتی [ساموئل] بکت مرد، چند نفر رفتند؟ سه نفر… این ماجرا نشانه بدی است، نشان این است که سیاست‌زدایی دارد به یک جاهای بدی کشیده می‌شود و خود مردم طالب این هستند.»

اباذری در پاسخ به اعتراض حاضران در جلسه که او را متهم به اهانت به خواسته‌های مردم کردند، گفت: «بسیار خوشحالم که دارم توهین می‌کنم!! برای اینکه این ملت نشان داده که باید بهش توهین بشود!! تا برود و بفهمد که شما نمی‌توانید هم به این آقا گوش بدهید، هم به بتهوون گوش بدهید بعد هم تسکین بگیرید و بخوابید!!».

این جامعه‌شناس در ادامه در پاسخ یکی از حضار که او را خطاب قرار داده و گفت که «شما نماینده مردم نیستید»،‌ اظهار داشت: «معلوم است من نماینده مردم نیستم. شما نماینده مردم هستید. من همین کسی هستم که دارم می‌گویم این مردم ابله‌اند. معلوم است که من نماینده مردم نیستم. چه کسی گفته من نماینده مردم هستم؟ من از جانب خودم حرف می‌زنم به عنوان یک آدم. معلوم است که نماینده این مردم نیستم. شما این مردم هستید»!!

2 thoughts on “تحلیل استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران از «پدیده مرگ پاشایی»”
  1. سلام
    حرفاشون خیلی درسته ولی نوع گفتارشون یکم خشن بوده و فکرکنم یکم زیاد جدی گرفتن!
    من میتونم ب جرات بگم که از نصف بیشتر اشخاص مراسم مرحوم پاشایی ،ایشونو کلا نمیشناختن و از روی نمیدونم اسمشو چی بذارم !در مراسم تشییع شرکت کرده بودن
    و همین افراد باعث شده که درمورد مرگ پاشایی اینطور قضاوت بکنن و جایگاهشو تحقییر کننن که این حقو بنظرم هیچکس نداره!
    باید بگیم اون هم یکی از بندگان خداست و شخصیت خودشو داره و نمیتونیم ناشناخته بهش توهین کنیم!
    بلی بلی

  2. واقعا چالش بزرگیه؟؟؟؟؟
    چیز عجیبی نیست چون همیشه قبول حقیقت از بیان حقیقت سخت تره.
    حقیقت نیازمند نقد است نه ستایش یا توهین.
    نسل جدید جامعه امروز ما مانند کسی است که از ابتدا نابینا به دنیا آمده ومعنی تاریکی را نمیفهمد زیراهرگز روشنایی راکه ما به آن معتقدیم تجربه نکرده است.پس اقایان استاد جامعه شناس…
    به جای انکه به تاریکی لعنت بفرستید ،یک شمع روشن کنید.
    ممنون از خدایی که عقل را به بشر هدیه داد واو را اشرف مخلوقات دانست.

دیدگاهتان را بنویسید