📍انسانها علایق مختلفی دارند، یکی لباس میپوشد تا سردش نشود یا از آفتاب صدمه نبیند و دیگری لباس میپوشد تا زیباتر باشد. یکی غذا میخورد تا گرسنگیاش رفع شود و دیگری غذا میخورد تا طعمی جدید یا متفاوت را بیازماید. دیوید مککللند یکی از جامعترین و بهترین تقسیمبندیها را در زمینه انگیزه انسانها انجام داده است. او میگوید انسانها یا موفقیتطلب هستند، یا رابطهگرا و یا قدرتطلب.
📍افراد ممکن است از هر سه گرایش مقداری داشته باشند، اما بالاخره در هر فردی یکی از گرایشات غلبه بیشتری دارد و سرانجام افراد دارای هر کدام از گرایشات متفاوت است و برخی از کجفهمیهای رایج اجتماعی از این نقطه شروع میشود.
📍ارتباطگراها، ممکن است هر مقامی و یا هرگونه موفقیتی را قربانی دوستی و ارتباطات انسانی کنند. افرادی که شخصیت قدرتطلب دارند به دنبال تاثیرگذاری بر دیگران و قرار گرفتن در جایگاه مدیران هستند و گاها در این مسیر هرگونه رابطه و یا موفقیتی را نیز نادیده میگیرند و موفقیتطلبها، دوست دارند همیشه بهترین باشند و بالاترین نتایج را کسب کنند.
📍ارتباطگرایان، بیشتر به دنبال هنجارها و ساخت فضاهایی وجدانی و اخلاقی هستند و معمولا به شغلهایی مانند نویسندگی و خبرنگاری روی میآورند.
📍بدین خاطر است که اکثر کتابها پر است از فرامینی که دستورات اخلاقی صادر میکنند و اغلب قهرمان داستانهایشان کسی است که پول و مقام را به خاطر دوستان یا خانواده یا جامعه خود رد کرده است و نقش منفی کسی است که پول یا مقام و یا موفقیت را در برابر برخی ارزشهای ارتباطی برگزیده است. اینگونه افراد اگر مجبور به انتخاب باشند، دوستی و باهم بودن را به موفقیت ولی تنها بودن ترجیح میدهند.
📍از طرفی، قدرتطلبها عموما به مناصب و پستهای تصمیمگیر دست مییابند و اکثرا در کتابها مطالبی در ارزش مناسبات و ارتباطات انسانی نشر نمیدهند و از اینگونه فضاها به دور هستند و بیشتر دنبال کسب مقام و قدرت بالاتر هستند. این افراد نیز موفقیت را به تنهایی چندان واجد ارزش نمیدانند و حاضرند بعضا یا صادقانه و یا ریاکارانه آن را فدای اهداف دیگری بکنند.
📍اما دسته سوم افرادی هستند که دنبال موفقیت هستند و برتری عملکردی را به همه چیز ترجیح میدهند. این افراد اغلب نه به تولید مطالب و محتواهای اخلاقی روی میآورند و نه دنبال کسب یک مقام و پست مسخص هستند، آنها همیشه دنبال موقعیت چالشی و رقابتی هستد که در آن برتری خود را به نمایش بگذارند و در این مسیر گاها مقام و موقعیت و یا ارتباطات و روابط انسانی را هم نادیده بگیرند و حتی از توسل به زور و خشونت هم ابایی نداشته باشند.
📍تولیدکنندگان متون اخلاقی ارتباطگرا، قانونگذران قدرتگرا و بسیاری از بازیکنان و ورزشکاران سطح بالا موفقیتطلب هستند. اما همیشه، ارتباطگرایان و قدرتگرایان تسلط اجتماعی و سیاسی بر موفقیتطلبها دارند در حالیکه حداقل درک را از آنان دارند. بدین خاطر است نویسندگان و گویندگان و مسئولان همیشه و همیشه تلاش دارند نشان دهند فضای ورزش ما فضای گل و بلبل است و هیچ تنش و مشاجرهای وجود ندارد.
📍اما، به محض شروع بازیها بازیکنان وارد زمین میشوند و حداکثر تلاش خود را برای کسب موفقیت، یعنی همان چیزی که برای قانونگذاران و اخلاقگرایان اهمیتی ندارند به کار میبنند و حتی گاها مرتکب خشونت هم میشوند، نظیر آن چیزی که بین سیدمهدی رحمتی و سیدجلال حسینی افتاد، بعد از آنکه همه شب قبلش تبلیغ و بوق و کرنا کرده بودند که ما برادر هستیم و نتیجه برای ما فرقی ندارد و این نشان دهنده حداقل درک صاحبان تربیون از انگیزههای درونی یک ورزشکار سطح اول کشور است.
📍📍هرچند اعمال خشونت به هیچ وجه مورد تایید نیست ولی تلاش برای نمایش ساختگی فضای گل و بلبل و عدم اهمیت نتیجه توسط افراد خارج از زمین مسابقه همیشه نتیجه برعکس داده و خواهد داد. چون ورزشکاران هرچند ممکن است به زبان نیاورند، ولی اکثرا قلبا معتقدند: بازی بشکنک داره، سرشکستنک داره.