حتما شنیدهاید که از قدیم گفتهاند، «کم گوی و گزیده گوی چون در» این یعنی کارایی داشته باش و سعی کن اثربخش باشی. یا به عبارت دیگه با کمترین استفاده از منابع، بیشترین نتیجه را به دست بیاری. در واقع، مدبران وقتی موفقند که بتوانند با صرف کمترین منابع بیشترین منفعت را به دست آورند. به عبارتی دیگر مدیران با استفاده از کمترین نیروی انسانی، کمترین زمان و فضا، کمترین تجهیزات، باید بتوانند بیشترین فعالیت ارزشمند را برای سازمان داشته باشند. به همین دلیل شناسایی سه نوع فعالیت در سازمان اهمیت ویژه ای دارد و این فعالیتها عبارتند از موری (muri )، مورا (mura) و مودا (muda).
مودا در زبان ژاپنی به معنای اژدهاست که وقت و سایر منابع شما را در سازمان می خورد. مودا یعنی اتلاف و بهآن دسته از فعالیتها گفته میشود که منابع و ذخایر را مصرف میکند ولی با این حال هیچ ارزشی را بوجود نمی آورد. به عبارتی دیگر، مودا از نگاه ژاپنیها به هر فعالیتی اطلاق میشود که برای سازمان ایجاد هزینه میکند ولی ارزش افزوده تولید نمیکند و مشتری تمایلی به پرداخت پول برای این فعالیت ندارد. موداها انواع بسیاری دارند که هر سازمان با توجه به فعالیتها وشناخت منابع خود باید آنها را شناسایی کند و سعی در از بین بردن و حذف آنها داشته باشد. نمونهای از موداهایی که ممکن است در هر سازمان از جمله سازمانهای ورزشی وجود داشته باشد عبارتند از:
– اشتباهاتی که نیاز به اصلاح دارند. مثل خرید لوازم ورزشی برای سالنهای ورزشی دانشگاه بدون اطمینان از کیفیت و دوام آن که در صورت خرابی می تواند هزینه مالی قابل توچهی را به دانشگاه تحمیل کند.
– تولید محصولاتی که مشتری ندارد. مثل افزایش تعداد دانشجویان دکتری رشته تربیت بدنی که بازار کار نخواهند داشت. یا برگزاری دوره های مربیگری برای رشته های ورزشی که مورد اقبال جامعه نیست.
– بخشهایی از فرآیند انجام کار که ضروری نیستند. مثل تشکیل پرونده عضویت دانشجویان ورزشکار در تیم ورزشی برای هر بار اعزام تیم دانشگاه به مسابقات دانشجویی. در حالیکه می توان این کار را یک بار و همزمان با تمایل دانشجو به عضویت در تیم انجام داد و مانع صرف انرژی و وقت گردید.
– جابجایی بی مورد نیروی انسانی در سطوح سازمانی. مثل جابجایی کارشناسان متخصص با کارشناسان غیر متخصص در سازمانهای ورزشی که مسلما می تواند هزینه های زیادی به سازمان تحمیل کند.
– حمل و نقلهای بیهوده. مثل انتقال لوازم ورزشی به انبار بعد از اتمام هر کلاس و مجددا انتقال آن به سالن ورزش در شروع کلاس بعدی. در حالیکه وجود یک سبد فلزی در کنار زمین می تواند این مشکل را کامل حل کند.
– کالاها و خدماتی که به نیاز مصرف کننده پاسخ نمیگویند. مثل تأسیس پارکهای بانوان یا بخش زیادی از وسایل ورزشی پارکها که هدفگذاری آن و ارزیابی میزان اثربخشی آن نامشخص است.
موداها در همه جا وجود دارند و نمیتوان به راحتی آنها را شناسایی کرد. شناسایی موداها در سازمانها دارای روشهای متنوعی است ولی برای شناسایی همه جانبه موداها در کل سازمان باید از یک فلسفه و فرهنگ سازمانی خاص استفاده کرد. که به کمک آن ارزش در یک سازمان تعیین میگردد و اگر این ارزشها را بتوان پیاده سازی کرد موداها خودبخود حذف خواهند شد.
مورا (mura )؛ یعنی عدم تعادل، غیرطبیعی بودن یا نابرابری در سازمان و به فرایند و فعالیتی اطلاق میشود که شرایط را بدون بوجود آوردن نتایج ارزشمند، پیچیدهتر میکنند. این لغت به معنی مخالف وضعیت معمولی یا طبیعی است. مورا همچنین میتواند به حرکت، عمل، یا روش فکری غیر طبیعی اشاره داشته باشد. مورا به معنای وجود نوسانات و تغییرات در کار است و اغلب به دلیل برنامه ریزی های نامناسب در تولید ایجاد می گردد. مانند تغییر فشار کاری پرسنل در شیفت های مختلف .
موری (muri )؛ یعنی فشار بیش از حد و غیرطبیعی یا رفتار بیدلیل و بیپایه است و به فرایند و فعالیتی اطلاق میشود که فشاری بیمورد و غیرمنطقی برای تکمیل فرایند یا انجام فعالیتهای بیارزش به انسان یا ماشین وارد میکند. یا انجام کارهای موازی در یک سازمان که باید با یکدیگر تلفیق شوند. بطور مثال وقتی بخشهای مختلف در دانشگاه اقدام به برگزاری مسابقات ورزشی نمایند در حالیکه این کار از وظایف مدیریت تربیت بدنی دانشگاه است و باید تمام مسابقات ورزشی در دانشگاه تحت نظارت مدیریت تربیت بدنی قرار گیرد تا موازی کاری موجب صرف منابع و فشار به سیستم نگردد. از طرفی بار بیش از حد بر کارشناسان تربیت بدنی برای اجرای تعداد زیادی از مسابقات در سطح دانشگاه می تواند اثرات فیزیکی و روحی نامطلوبی بر آنها بر جا گذارد،که نتیجه آن به صورت افزایش تعداد خطاها،خطرات ،تنش وکاهش رضایت شغلی بروز نماید.
این سه اصطلاح در مدل مدیریتی کایزن (بهبود مستمر) که توسط ژاپنی ها به کار گرفته شد و باعث یشرفتهای شگفت انگیز این کشور در زمینه فرهنگ کـاری و سیستم های مدیریتی آنها شد،استفاده می شود. کایزن بر این فلسفه استوار است که برای ایجاد بهبود در سازمان ها لازم نیست به دنبال تغییرات انفجاری یا ناگهانی باشیم، بلکه هر نوع بهبود یا اصلاح به شرط آنکه پیوسته و مداوم باشد ارتقای بهره وری را در سازمان ها به ارمغان خواهد آورد. کایزن روی تغییرات تدریجی در فرایندها تاکید می کند و در مقایسه با سایر روشهای تحول سازمانی ازجمله مهندسی مجدد که تغییرات ســریع و کلی را مدنظر دارد، بسیار کم هزینه بوده و غالباً منابع (زمان، سرمایه، دارائیها و… ) قابل توجهی را مصرف نمی کند. لیکن از آنجایی که مشارکت تمامی پرسنل در همه سطوح سازمانی را دربرمی گیرد درمجموع به تحولات شگرفی منتهی می شود.
از سایت
www.sarakeshkar.com
سلام آقای بجانی، مطالب خوبی در سایتتون گذاشته اید و ممنون که از مطالب سایت من هم استفاده می کنید.
موفق باشید