بسیاری از مردم فکر میکنند، ورزش همگانی یعنی پیادهروی جمعی و خانوادگی با تعداد بالای مشارکتکننده که در انتهای آن با قرعهکشی به شرکتکنندگان جایزه داده میشود. به نظر میرسد، این تصور عمومی از نحوه عملکرد ادارات ورزشوجوانان و بخش ورزش شهرداریها در ذهنها رسوب کرده است.
چنین فعالیتی در واقع فقط یک مشارکت انبوه (Mass participation) است که با مقداری فعالیت بدنی هم همراه است، که برگزارکنندگان آن از تعداد آمار شرکتکنندگان به عنوان ورزشکاران همگانی برای گزارشدهی استفاده میکنند. این امر آنقدر ریشه دوانده است که حتی دانشجویان و برخی اساتید نیز مشارکت انبوه را با ورزش همگانی اشتباه میگیرند.
برای مثال دانشجویی در مورد این عنوان از من نظر خواست؛ «شناسایی عوامل موثر و موانع مشارکت در ورزش همگانی». وقتی از وی پرسیدم بدیل «ورزش همگانی» چیست؟ متوجه نشد و مثال زدم؛ مثلا در برای انجام عنوان پژوهشی فرضی «عوامل مشارکت ورزشی بانوان» از چه کسانی سوال نمیپرسید؟ گفت؛ معلوم است؛ مردان. گفتم حالا در عنوان خودتان چه ورزشکارانی ورزشکار همگانی نیستند و شامل جامعه آماری شما نمیشوند؟ جواب داد ورزشکاران حرفهای.
این به این معنا است که ایشان و استاد محترمشان هم فکر میکنند که ورزش قهرمانی چیزی خارج از یا در مقابل ورزش همگانی است. هرچند نظرات مختلفی وجود دارد، اما با تکیه بر برخی از مهمترین نظریات در این زمینه مشخص میشود که مجموع تمام اقسام مشارکت در ورزش اعم از فعال (فرد به ورزشکار) و منفعل (فرد به عنوان تماشاگر) زیرمجموعهای از ورزش همگانی است.
از این منظر و با توجه به قلب معنای گستردهای که در مفهوم ورزش همگانی ایجاد شده است، میتوان به چرایی قربانی شدن ورزش و ورزش همگانی و استحاله مفهوم ورزش همگانی به همایشهای مشارکت انبوه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.