دکتر ابوالفضل بجانی

از ورزش تا فرهنگ و اجتماع

یکی از اساتید نقل می‌کرد:

یکی از اساتید در دوران دانشجویی کتابی با حداقل دقت و صحت توسط انتشاراتی منتشر و پخش می‌کند. بقیه داستان را از زبان قهرمان اصلی کتاب بیان می‌کنیم:

بعد از طی زمانی و بعد از اینکه به عضویت هئیت علمی رسیدم و بعد از آنکه متوجه افتضاحات کتابم شدم و به سبب کاهش سرفنکدگی شروع به جمع‌آوری کتابم از کتابخانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها کردم و تقریبا مطمئن شدم که کتابی در بازار نمانده و لکه ننگ را از جبینم پاک کرده‌ام.

اما روزی از روزها یک تلفن ناشناس داشتم وقتی باز کردم، طرف خود را مدیرمسئول انتشاراتی معرفی کرد و گفت فلانی خبر خوشی برایت داریم کتابت به طرز عجیبی در بازار ناپدید شده بود و ما این بار بدون اخذ هزینه از شما آن را در تیراژ 5 برابر چاپ کردیم.

نتیجه‌گیری: این قسمت داستان را شما پر کنید.

دیدگاهتان را بنویسید