این روزها با دهها و صدها دانشجوی تحصیلات تکمیلی روبرو میشوم که قصد داشتهاند درس بخوانند و کارمند شوند و چون نتوانستهاند کارمند شوند تحصیل را ادامه داده و دانشمند شدهاند. یاد بیت شعری زیبا افتادم:
روزی نگر که طوطی جانم سوی لبت
بر بوی پسته آمد و بر شکر اوفتاد
گویا شاعر دنبال پسته بوده ولی شکر پیدا کرده است و خشنودتر شده است، همیشه تعجب میکردم که چرا شاعر شکر را بر پسته ترجیح داده است چون با معیارهای ما پسته بر شکر ارجح است. تا اینکه دوستی گفت مار شکر را بیشتر از پسته دوست دارد و این شعر نیز احتمالا شرح حالی از تمنای مار است.
جدای از صحت و سقم این تعبیر و تفسیر، به نظر میرسد دانشجویان تحصیلات تکمیلی در ایران نیز، همانند این بیت، دچار نوعی جایگشت هدفی شدهاند و آنچه یافتهاند آنی نبوده است که میجستهاند و البته برعکس این بیت شعر اکثرا دچار حزن و اندوهند.
همانطوری که از اسمش پیداست، آموزش عالی باید سیستمی پیشرفته و رشد یافته باشد و برآورنده نیازهای اختصاصی افراد جویای علم باشد. اما برخلاف این نامگذاری، این روزها با خیل افرادی روبرو هستیم که از آموزش عالی دنبال استخدام و یا ارتقا در استخدام هستند و اندکترین توجهی و علاقهای به نبرد در مرزهای علم ندارند و بیشتر دنبال مدرک حاصل از آموزش عالی هستند و نه فرآیندهای اکتشافی و پرورشی آن.
پ. ن.: جنس این نوشته توصیفی میباشد، نه علی و معلولی.