دکتر ابوالفضل بجانی

از ورزش تا فرهنگ و اجتماع

در المپیک ریو، حدودا 1000 مدال در سه رنگ و در انواع متفاوت رشته‌ها توزیع خواهد شد. ایران به طور رسمی تنها در دو رشته کشتی و وزنه‌برداری شانس کسب مدال را دارد و در دیگر رشته‌ها یا حضور ندارد، یا در حد «تا اینجای کار هم خودش عالی بود» هست. این دو رشته که حرف و حدیث در مورد آن‌ها و خاستگاه‌شان و تعلق طبقه‌ای‌شان، از منظر علم جامعه‌شناسی فراوان است تنها محل رجزخوانی ما در ورزش دنیا است.

یک پسربچه‌ای را در نظر بگیرید که پسر بزرگتری او را می‌گیرد و قشنگ مثل بچه آدمیزاد کتک ‌می‌زند، احتمالا تنها چیزی که آن کودک به آن فکر می‌کند این است که؛ «بعدا بزرگتر می‌شوم و پدرش را درمی‌آورم»، بعدا هم با بزرگتر شدن خودش و در عین تلخکامی متوجه خواهد شد که آن فرد هم بزرگ شده است و عملا نمی‌شود کاری کرد. در واقع آن کودک نمی‌داند که دیگران نمی‌خوابند تا او قوی‌تر و بزرگ‌تر شود و هر کس با حداکثر ظرفیت خود به رشد ادامه می‌دهد. می‌توان تصور و بینش ورزش ما را نسبت به دنیا با چنین دیدگاهی منطبق دانست، ما فکر می‌کنیم همه خواهند نشست تا ما یک وزنه سنگین‌تر بلند کنیم و مدال طلا بگیریم و شادمانه سرود بخوانیم، اما حقیقت ورای این تصور مضحک است.

دنیا در تمام شئوناتش و در ورزش در حال کار و تلاش شبانه‌روزی و در همه جهات است، ما از همه جهات و رشته‌ها به یکی دو رشته بسنده کرده و اکثرا دوست داریم با اتکا به ادعا و سابقه و نه عملکرد در آنجا اول باشیم. یادمان رفته است اگر دانش‌آموزی در ترم اول معدل 20 داشت در ترم دوم هم باید درس بخواند و امتحان بدهد تا نمره بیست بگیرد و همه چیز از نو شروع می‌شود. هرچند ما حتی این قانون جهانی «عملکرد در مقابل نتیجه» را برای قهرمانان‌مان دی‌اکتیو کرده‌ایم و همه آنان را بدون حضور در کلاس درس و خواندن و نوشتن و … مفتخر به دریافت درجه حتی دکتری آن هم به صورت رایگان می‌کنیم و نشان می‌دهیم که توانایی آن را داریم که اساسی‌ترین اصول و بدیهیات هر حوزه را نادیده بگیریم و به تمسخر دربیاوریم.

مهمترین مستمسک ما در توجیه تمام ناکامی‌ها واژه‌ای جعلی به نام «ناداوری» است. اما چه کسانی این واژه را جعل کرده‌اند و چه انگیزه‌ای از این جعل دارند؟ برای درک این موضوع باید بدانیم هر محصولی منتج از یک فرایند است و اگر محصولی مداوما ناکارآمد و یا نامطلوب است، معنی آن این است که فرآیند ناسالم یا نامربوط است. در ورزش نیز فرایند قهرمانی منتج از مدیریت صحیح و هدفمند است نه لاف و شعار و «من آنم که رستم بود پهلوان». اگر ما پشت سر هم به نتیجه نمی‌رسیم، معنی‌اش این نیست که ما دچار ناداوری هستیم، معنی واقعی‌اش آن است که ما دچار نامسئولی هستیم.

اما، این عزیزان برای اینگه از گزند تغییر و یا حداقل اصلاح در امان باشند، با استفاده از عاطفه مردم مساله اصلی نامسئولی را با مفهومی جعلی و خودساخته بنام ناداوری عوض کرده‌اند و آدرس اشتباهی به مردم می‌دهند تا خود همچنان در کاخ‌های مجلل حاصل از بیت‌المال با حقوق‌های نابرازنده به امر خدمت‌رسانی و مبارزه با ناداوری مشغول باشند.

دیدگاهتان را بنویسید