دکتر ابوالفضل بجانی

از ورزش تا فرهنگ و اجتماع

آجرلو، مدیرعامل جدید و پرکار تراکتورسازی، پنج هدف برای حضور خود در تراکتورسازی نام برده‌است که یکی از اهداف مطروحه تبدیل تراکتورسازی به بنگاه اقتصادی می‌باشد. تبدیل یک باشگاه سنتی جیره‌خوار به یک بنگاه اقتصادی، وعده‌ای کاملا اغواکننده و دلبرانه است. اما، اینکه این وعده آیا محقق می‌شود و اگر محقق خواهد شد فرایند پیش‌بینی شده برای آن چیست، علامت سوال بزرگی را جلوی این وعده قرار می‌دهد.

باشگاه‌های حرفه‌ای فوتبال در ایران، بر خلاف اسم و نام لیگی که در آن قرار دارند ابدا حرفه‌ای نیستند، چرا که هیچکدام از این تیم‌ها ریالی درآمد کسب نمی‌کنند و در عوض می‌توان این تیم‌ها را تزریقی نامید، چون هرکدام از این باشگاه‌ها به نحوی و روشی با تزریق منابع دولتی و شبه دولتی به حیات خود ادامه می‌دهند و این دقیقا نقطه مقابل حرفه‌ای بودن به معنای الزام به کسب و کار، درآمدزایی، سوددهی و راندمان اقتصادی می‌باشد.

تلاشهای نافرجام زیادی در مسیر رهایی فوتبال ار منابع دولتی و تبدیل آن به یک نهاد مستقل و اقتصادی انجام شده اما حتی یک مورد موفق نیز در این مورد نداریم و تنها در برخی از تلاشها منبع تزریق منابع مالی از دولت به بخش‌های نیمه‌دولتی، شبه‌دولتی و یا بخش خصوصی منتقل شده و در نهایت بعد از گذشت زمان و بعد اتمام قدرت تحمل بخش مذکور دوباره جیره‌خواری و بازگشت دست از پا درازتر به کیسه دولت اتفاق افتاده است.

هرچند همه این تلاش‌ها را می‌توان پشتوانه علمی و عملی برای نسخه نهایی تجاری‌سازی ورزش در نظر گرفت، اما تجریه غم‌انگیز این شکست‌ها مانع از گرم شدن دل به وعده بسیار مهم آجرلو می‌شود. چرا که موانع تجاری و اقتصادی‌سازی ورزش در ایران بیشتر ساختاری و سیستماتیک است نه شخصی و قائم به فر و ازین رو تا اصلاحات ساختاری و سیستماتیک در نهاد ورزش و فوتبال انجام نگیرد احتمالا تمام تلاش‌های فردی تنها رجزخوانی بی‌سرانجامی خواهد بود که برگی بر دفتر قطور ناموفقیتها در این حوزه خواهد افزود.

عمده‌ترین مانع موجود در این مسیر دریافت و درک ما ایرانی‌ها از کلمه خصوصی است که اغلب با کج‌اندیشی همراه است. بدین معنی که خصوصی‌سازی و خصوصی بودن احتمالا در لایه‌های بالا و استراتژیک بعنوان تهدید در نظر گرفته می‌شود و موانع بی‌شماری در مقابل آن قرار داده می‌شود. مثال این درک از خصوصی‌سازی مقاومت در برابر ایجاد شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی خصوصی هست و تا این مقاومت و موفقیت در مقاومت وجود دارد فوتبال ایرانی از مهمترین منبع درآمد به سان کودک محروم از شیر مادر، محروم خواهد بود.

درک نادرست دیگری که از خصوصی‌سازی در لایه‌های میانی وجود دارد شخصی‌سازی است. اگر هم رده‌های بالای حکومتی با احتیاط امکان و اجازه خصوصی‌سازی را فراهم آورند، در رده‌های میانی موضوع کاملا قلب شده و نهایتا سر از بن‌بست شخصی‌سازی درمی‌آورد. بدین معنی که نهاد دولتی به جای عرضه به مردم و بخش خصوصی به یکی از اشخاص همان سازمان با شرایط بسیار ویژه منتقل می‌شود و اتفاقا مشکلات را مضاعف و امیدها را برای یافتن راه‌حل کم‌سوتر می‌کند.

اینکه آیا آجرلو توان مقاومت در برابر ضعف‌ها و کاستی‌های ساختاری و سیستماتیک را دارد مساله‌ای است که زمان آن را آشکار خواهد کرد، هرچند امید کمی برای تحقق این وعده وجود دارد ولی باز تلاش ناموفق از عدم تلاش بهتر خواهد بود. ضمن اینکه آجرلو، در این مسیر حتی نباید لحظه‌ای از همکاری و توان سپاه به عنوان متولی اصلی تراکتورسازی غافل باشد و از هرگونه تقابل و تنش در این مسیر خودداری کند و هدف خود را فازبندی کرده و تدریج و آرامش را بجای تنش و سرعت برگزیند؛ چون همیشه اولین تجارب با تردید و مقاومت مواجه می‌شوند.

دیدگاهتان را بنویسید