♦️دانشمندان شش نوع تفکر را شناسایی یا دستهبندی کردهاند: تفکر تحقیقی، تفکر استدلالی، تفکر انتقادی، تفکر تدافعی، تفکر مذاکرهای و نهایتا تفکر خلاقانه. در زیر به طور خیلی خلاصه تعریف و یا تمثیلی برای هر مورد به نقل و خلاصه از استاد ملکیان نقل میشود و سپس به نوع سخیف و سبکی از تفکر هم علاوه بر این 6 مورد اشاره میشود:
♦️تفكر تحقيقي: در جايي استعمال ميشود كه ما راهحل مساله يا مشكلي را اصلا نميدانيم. چرا كه تحقيق با «ندانستن صرف» آغاز ميشود.
♦️تفكر استدلالي: در تفكر استدلالي ما حل مساله و رفع مشكل را ميدانيم اما «مخاطب» من نميداند كه اين راهحل مساله است.
♦️تفكر انتقادی: در اينجا راهحل مساله و راه رفع مشكلي را عرضه كردهايم و نيز با استدلال نشان دادهايم كه راهحل ما واقعا راهحل مساله است، اما مخاطب در «استدلال» يا در يكي از مقدمات، گامها يا پيشفرضهاي استدلال با ما مناقشه دارد. اينجاست كه مخاطب ما در واقع به «نقد» ما وارد شده است.
♦️تفكر مدافعانه: وقتي كه مخاطب، استدلال ما را نقد ميكند بايد از استدلال دفاع كرد. اين دفاع از راي از جانب صاحب استدلال به واسطه «تفكر مدافعانه» صورت ميپذيرد.
♦️تفكر مذاکرهای: تنها در علوم عملي كاربرد دارد و در علوم «نظري» كاربردي ندارد. مذاكره وقتي ممكن است كه فرد «الف» جواب سوال را دارد، فرد «ب» نيز جواب سوال را دارد، اما جواب سوال فرد «الف»، فرد «ب» را قانع نميكند و جواب سوال فرد «ب» فرد «الف» را قانع نميكند ولي به هر حال و در مقام عمل بايد كاري كرد. بحث، در چنين مواردي فيصلهبخش نيست آنگاه چنان كه در سياست يا تعليم و تربيت نيز بسيار مصداق دارد، هر يك از طرفين تا حدي از دعاوي خود دست برميدارند تا به نتيجه برسند.
♦️تفكر خلاقانه: در اين نوع تفكر، با تفكر خود چيزي را ابداع ميكنيم يا پديد ميآوريم. فرق اين تفكر ابداعگرانه با پنج نوع قبلي تفكر در اين است كه در باب اينكه هر پنج نوع تفكر پيشين روشهاي «شناخته شده» و «مورد تحقيق واقع شده» دارند.
♦️اما، نوعی از تفکر و روش استدلال بسیار شایع هم وجود دارد که میتوان آن را تفکر خاطرهای نامید. صاحب این روش تفکر، اصولا نه از موضوع و مساله آگاه است و نه ناآگاه. اما، توان و تحمل افشای این حقیقت را ندارد. بدین سبب، در موضوع و مساله مطروحه کلمه یا بخشهایی از بحث را گرفته و با ذکر یک خاطره در آن مورد خود را وارد موضوع کرده و انتظار پذیرش دارد.
♦️این نوع تفکر و روش استدلال را میتوان سبکترین روش استدلال در نظر گرفت، چون عملا آموزش صفر یا حداقل آموزش را برای طرف مقابل دارد و برای خود فرد هم مانع یادگیری و بسط دانش است.