اگر آشنایی فردی و شخصی با مدیران ایرانی داشته باشیم، متوجه میشویم اغلب آنها، انسانهای متعهد و توانمندی هستند. اما، اکثرا از مدیریت سازمانها و باشگاههایمان ناراضی هستیم و از نظر اکثر کارشناسان علت وضع موجود نامطلوب، ضعف مفرط مدیریت است. پس نقطه کور ماجرا کجاست؟
حقیقت این است که اکثرا سازمانها، به علت گستردگی و تنوع وظایف و نیازها، نه با مدیر بلکه با تیم مدیریتی ادراه میشوند و این متاسفانه نقطه تاسفانگیز ماجرا است. چون اغلب مدیران ما علی رغم اینکه افرادی طالح و توانمند هستند، اما در انتخاب یاران خود دچار باریکبینی میشوند و تنها آن مدیرانی را انتخاب میکنند که شبیه خودشان هستند، به پایگاه اجتماعی و سیاسی آنها متعلق هستند و خلاصه دنیا را همانند آنان میبینند.
این سبک انتخاب تیم مدیریتی باعث میشود، سازمانهای ما و باشگاههای ما علیرغم نیاز به یک تیم مدیریتی توانمند و همه فن حریف؛ تنها چند کپی از یک مدیر هرچند توانمند و متعهد داشته باشند و این امر باعث میوشد اکثر نیازهای سازمانی دیده نشوند و به به موقع جئاب داده نشوند. سازمان و باشگاهی که اکثر مسائلش بیجواب میماند دیر یا زود دچار مشکلات عدیده میشود و سرانجام راهکاری جهان سومی و شرقی «تعویض مدیر» از آستین درمیآید.
نکته غمانگیزتر ماجرا اینجاست که با تغییر در مدیران، فرآیند انتخاب مدیران سازمانی متنوع نمیشود بلکه از یک پایگاه اجتماعی سیاسی به یک پایگاه دیگر منتقل میشود. بن نظر میرسد، مدیران ما باید توانایی مدیریت تنوع و تفاوت را به خوبی یاد بگیرند سعی کنند تیم مدیریتی متنوع و متناسب با نیازهای متفاوت گرد خود جمع آورند تا بتوانند به تمام و یا مقدار زیادی از مسائل سازمان جوابگو باشند.
ابولفضل بجانی
دانشجوی دکتری
دانشگاه علامه طباطبایی، تهران