دکتر ابوالفضل بجانی

از ورزش تا فرهنگ و اجتماع

اکثر ما، به نوعی این جمله را شنیده‌ایم، یا حتی آن را بکار برده‌ایم، ممکن است اگر به کار هم نبرده باشیم، در ناخودآگاه خویش چنین تصوری داریم. اغلب این افراد تا حدودی راست می‌گویند، آن‌ها به سبب تجربه و یا سواد از دیگر همکاران و یا همتایان مقداری قوی‌تر و پیشروتر هستند، کارها را احتمالا زودتر و یا بهتر به نتیجه می‌رسانند.

این افراد، ممکن است، در ابتدا، از روی دلسوزی تمام کارها را به عهده بگیرند ولی در نهایت اکثر آنان خواسته یا ناخواسته به سمتی می‌روند که برای مجموعه و سازمان مخل و مخرب است. اطرافیان و علی‌الخصوص زیردستان را ملامت و سرزنش می‌کنند، سرکوفت می‌زنند، امکان تجارب جدید را برای آن‌ها از بین می‌برند، اعتماد به نفس آن‌ها را تخریب می‌کنند، دچار اعتماد به نفس کاذب می‌شوند، تمام کارها و فرایندها را وابسته به خود می‌کنند، از تمام موقعیت‌ها برای اثبات ناکارآمدی و ناتوانی دیگران استفاده می‌کنند و …

ممکن است بپرسید؛ چاره چیست؟ جواب مشخص من این است: اگر کار به جای حاد رسیده است؛ اخراج. ممکن است ازین جواب متعجب شوید، ولی واقعیت این است که در مراحل حاد، هم درمان چنین افرادی و هم بازیابی اطرافیان تقریبا ناممکن است. آنها را اخراج کنید و دیگر کارکنان را بازیابید، به جای یک کارمند بیست و چندین کارمند از کارافتاده، چندین کارمند متوسط را ترجیح بدید، کارها را تقسیم کنید و همه را به اندازه‌ای نزدیک به هم درگیر کنید و آموزش و تقویت کارکنان را به هیچ روی فراموش نکنید، از ایجاد حس خودبرتربینی در هرکدام از آن‌ها جلوگیری کنید.

اما اگر اعتقاد دارید که قبل از اخراج، هنوز امیدی هست، پس باید بدانید کار بسیار سختی در پیش دارید، باید به آنها بفهمانید دنیا بدون آن‌ها هم سال‌های درازی چرخیده است، بدون آن‌ها سال‌های دراز دیگری نیز خواهد چرخید، هم اکنون هم عدم وجود آن‌ها هیچ مشکل جدی در روند دنیا ایجاد نخواهد کرد، بفهمانید که آن‌ها فقط یکی از هزاران‌ها و میلیون‌ها هستند، نه همه کار. تصور «نقطه پرگار تمدن بودن» را در آن‌ها از بین ببرید. به آنان بفهمانید که همانطور که دیگرانی فرصت کسب تجربه به آنان داده‌اند آنان نیز باید بدون هیچ منتی چنین تجربه‌ای را در اختیار دیگران قرار دهند. بفهمانید که اگر آن‌ها معتقدند بهترین هستند، آموزش و تقویت همقطاران چیزی از بهترین بودن آن‌ها کم نخواهد کرد؛ امیدوارم موفق باشید.

ممکن است، سوال شود؛ اگر چنین افرادی در خانواده یا سازمان‌های ما زیردست نباشند و بالادست ما باشند باید چکار کرد؟ در جواب باید بگویم؛ هیچ ایده‌ای ندارم. شاید بهترین راه‌حل این باشد که در اولین فرصت ممکن آنجا را ترک نمایید.

7 thoughts on “اگر من نباشم، هیچ کاری پیش نمی‌رود!”
  1. بلی بلی بسیار جالیب بود!! و اثر گذار
    این متنو جور دیگه هم میشه تعبیر کرد که در جایی که همه به اطرافشون بی تفاوت هستن و اصن توجه نمیکنن به کیفیت کارشون و یک نفر که وجدان کاری داره در بینشونه و بدون اینکه اعتراضی به بالادستش بکنه کارخودشو با کیفیت عالی انجام میده و تا جایی که امکان داره کار دیگران رو هم کیفیت میبخشه و با یک روز مرخصی نبودشو حس میکنن
    ب نظر من این شخص بهترین و متشخص ترین فرد هست که فهمیده نمیتونه کسی رو تغییر بده ولی کار خودشو ب جد انجام میده تا یه درصد چرخش دنیا با ارزش باشه!
    بعضیا یه روزی میرسه به این شخص میگن که تو نبودی ولی دنیا میچرخید
    دنیا همیشه میچرخه!سعی کنیم به نحو احسن بچرخه!نه با اخراج و ترک کردن مکان
    جسارت نشه این فقط نظر من هست:-)

دیدگاهتان را بنویسید