ایرانیها معتقدند «کار نیکو کردن، از پر کردن است»، بدین سبب است که تا شور کاری را در نیاوریم دست از سر آن برنمیداریم. اگر چیزی را یاد گرفتیم، آنقدر آن را تکرار میکنیم تا از مزه بیفتد.
سالیانی نه چندان دور، آموزش عالی به سهولت در دسترس نبود و هر کسی، به هر طریقی و در هر جایی به آموزش عالی دسترسی نداشت. گرفتن یک صندلی در دانشگاه مستلزم خرج زحمت و صرف انرژی بود.
بعد از قبولی با هزاران زحمت و مشقت، تازه قسمت اصلی ماجرا شروع میشد. باید، چمدانهایت را میبستی و راهی دیار غربت میشدی و آنجا بود که همه چیز از صفر شروع میشد.
دیگر خانوادهای نبود که تقریبا دنیا را برایت آماده کرده باشد
دیگر شهرت و زادگاهت نبود که همه چیز و همه کس برایت آشنا باشد.
در شهر جدید هر چه بود، جدید بود و غریب. اما غربت هرچند تاحد کشندگی هم میتوانست بر علیهت کار کند، اما سازندگی بسیار بالایی داشت.
تعامل و آشنایی با فرهنگهای مختلف، زبانهای گوناگون، لهجههای متفاوت، مذاهب و ادیان دیگر، سبکهای زندگی متنوع و … در طول مدت تحصیل بلوغ و پختگی اجتماعی مناسبی را ایجاد میکرد و به فرد دیدگاه کلنگرانه و آیندهمحور میبخشید.
اما، اینک، از فرط پرکاری آنچنان به افزایش تعداد صندلیهای دانشگاهی پرداختهایم که چندی پیش سازمان سنجش اعلام کرد افرادی که حتی سر جلسه کنکور غایب بودهاند میتوانند انتخاب رشته کنند.
قدیمتر، مثلی رایج بود که میگفت آموزش عالی در ایران شبیه قیف برعکس است، ورود به آن آن بسیار سخت بود و خروج از آن به غایت سهل. اما، اینک آن طرف قیف هم تعریض و گشاده است. ورود به آموزش عالی راحت و خروج از آن راحتتر شده است.
نتیجه چنین وضه اسفانگیزی، وجود و ظهور افرادی است که مدرک تحصیلی فوقلیسانس با معدل بالای ۱۹ دارند و خدمت سربازیشان را یا معاف شده و یا در موطن گذراندهاند ولی احتمالا از زادگاه خویش، ۳۰ کیلومتر دورتر نرفتهاند.
چنین افرادی، معمولا براحتی میتوانند کارمند ادارهای شوند و وظایف روزانه آن را به جا آورند؛ مثلا پولها را در بانک با دقت هر چه تمام بشمارند یا دانشآموزان را سر کلاس به خوبی حضور غیاب کنند، یا بر جداول فضای سبز بخوبی نظارت کنند، اما فاقد هرگونه دید بلندمدت و کلنگر هستند. افرادی که وروردی دادههایشان برای دنیاشناسی بسیار محدود و قابل شمارش است.
این افراد، اگرچه خود قربانی سیاستهای بسیار غلط گشایش آموزشی هستند ولی در جامعه هر آن و هر لحظه در جامعه به گرفتن قربانی ادامه میدهند و وضع هر سال دریغ از پارسال میشود. البته، متاسفانه، اکثرا فوق لیسانس هستند و دیگر نمیشود کاری برایشان کرد.